امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - صالح محمدیان :
در فرآیند انتصاب استانداران جدید، مطالبهی یکپارچهی نخبگان، احزاب و جریانهای سیاسی خوزستان برای استاندار بومی، شایسته و فراجناحی با انتصاب آقای موالیزاده محقق شد. این اتفاق، نقطهی عطفی بود که رضایت و حمایت گستردهی اولیه را در پی داشت.
اما امروز، شاهد انحراف خطرناکی از این مسیر وحدتبخش هستیم! پس از انتصاب، برخی جریانهای قومیتی، بهجای همراهی سازنده و همگام شدن با استاندار برای پیگیری مطالبات کلان استان از دولت مرکزی، سعی در تحمیل گزینههای مورد نظر خود به استاندار داشتند.
این فشارهای نابجا و غیراصولی، مستقیماً استقلال تصمیمگیری و حاکمیت مدیریتی استاندار را نشانه گرفته و فضای مدیریت استان را فلج می کند!
انتظار رضایت مطلق همهی گروههای قومیتی در هر انتصابی، با توجه به تنوع غنی استان، کاملاً غیرواقعبینانه و محکوم به شکست است.
هر گروه بهحق خواهان سهم مدیریتی است، اما روش تحقق آن حیاتی است.
گروهی نیز عدم تشکیل جلسه شورای حل اختلاف توسط استاندار را بهانه کرده و بر طبل اختلاف میکوبند.
درست است که استاندار ریاست این شورا را بر عهده دارد، اما تشکیل جلسه حاصل خرد جمعی و تعامل با نمایندگان مجلس است.
سادهانگارانه و خلاف واقع است که گمان کنیم فقط استاندار تصمیمگیرنده نهایی است و او را به این بهانه هدف تخریب قرار دهیم.
ارزیابی عملکرد یک مدیریت استانی پیچیده در چند ماه اول، خطایی فاحش و ناشی از بیتجربگی سیاسی یا سوءنیت است.
این نگاه کوتاهمدت، تخریب بیاساس و ناجوانمردانهای را به همراه داشته است.
متأسفانه اخیراً شاهد بیانیههای اعتراضی تند و حتی تهدیدآمیز علیه استاندار هستیم. این روند، در شرایط حساس کنونی استان که نیاز مبرم به ثبات و امنیت دارد، بمبی ساعتی زیر پای منافع خوزستان است!
فشارهای مستمر، استاندار را در تصمیمگیریهای کلان معلق و در رایزنی هماهنگ و مؤثر با مرکز برای جذب بودجه، امتیازات ملی و پیگیری مطالبات کلان استان، ناتوان میکند.
نتیجه؟ کمبود منابع، عقبماندگی استان و از دست رفتن فرصتهای طلایی. تخریب مستمر وجههی استاندار، پیامی خطرناک به تهران میفرستد:
"خوزستان ظرفیت مدیریت بومی شایسته را ندارد!"
این خودزنی استراتژیک، راه را برای انتصاب استاندار غیربومی تحمیلی در آینده هموار میکند.
این رفتارها عملاً پیشرفت و امنیت خوزستان را قربانی رقابتهای قومیتی و چانهزنیهای قدرتطلبانه میکند.
وضعیت کنونی برای خوزستان فوقالعاده خطرناک است. ادامهی این روند تخریبی و فشارهای قوممحور صرف، نهتنها استاندار منتخب مردم را تضعیف میکند، بلکه پایگاه حاکمیتی استان در مرکز را متلاشی، توان مطالبهگری کلان را نابود و آیندهی خوزستان را به مخاطره میاندازد.
جریانهای قومیتی باید فوراً از منطق تنگنظرانهی قومی به سمت معیار برتر شایستهسالاری و شایستهگزینی تغییر جهت دهند.
حمایت مسئولانه و همراهی هوشمندانه با استاندار شایستهای که خود ثمرهی اجماع نخبگان استان بود، برای ایجاد جبههی متحد و قدرتمند در جهت پیگیری مطالبات کلان و حیاتی خوزستان از دولت مرکزی، تنها راه نجات خوزستان از این بحران ساختگی و تامین منافع همهی اقوام غیور این خطه است. وقت تنگ است!